Lilypie First Birthday tickers

Lilypie First Birthday tickers

۱۳۹۲ مرداد ۲۰, یکشنبه

تولدت مبارك

عزيز دلم. دختر قشنگ دو ساله من. تولدت مبارك
عزيزم خيلي خوشحالم كه روز به روز بزرگتر ميشي. 
عزيزم امسال برات جشن تولدت رو توي يك kinder zone indoor playground گرفتيم
به تو دوستات بسيار خوش گزشت و كلي همه بازي كردين. 
همه بچه ها با پدر و مادرانشون اومده بودن و همگي مشغول بازي. 
نهار پيتزا و پستا خورديم و بعدش كيك تولدت كه خيلي خوشگل بود. 
برات تولد تولد مبارك خونديم و تو كلي ذوق ميكردي. 
خيلي تولدت رو دوست داشتي و همين طور ما. از مدتها قبل همگي منتظرش بوديم. 
تو مرتب ميگفتي: my happy birthday. 
عزيزم اميدوارم هميشه شاد و خوشحال باشي
بووووس

۱۳۹۲ تیر ۱۴, جمعه

خيلي وقته چيزي ننوشتم

سلام دختر قشنگ من كه هر روز از قبل ما رو بيشتر از قبل عاشق خودت ميكني. 
امروز وقتي از سر كار اومدم خونه انقدر با محبت و شور و شوق از اومدنم استقبال كردي كه با تمام وجود ذوب محبتت شدم. 
خدا تورو براي ما نگه داره دختر شيرين زبونم. 

۱۳۹۲ فروردین ۲۸, چهارشنبه

دختري كه خيلي قشنك حرف ميزنه...

اوا جون. الان ٢٠ ماهه هستي. خيلي هوشيار و تيز هستي مثل قبل و اين كه خيلي هم خوب الان حرف ميزني.
الان خيلي خوب يك جمله كامل رو ميكي. البته به اينكليسي و فارسي حرف زدنت خيلي خوب نيست.
جملاتي كه ميكي:
I found it.
I got it.
That's Ava's.
let it go.
فارسي هم اينها رو ميكي:
بابا. بيا
مامي. بيا(با دست هم اشاره ميكني كه بيا)

شعر هاي كه بلدي:

يك روز يك اقا خركوشه.
رولي بولي
اليسا أليسا
الفبا

۱۳۹۲ فروردین ۲۱, چهارشنبه

موهاي قشنكت

اوا جون موهات خيلي خوشكله. جلوي موهات هايلايت قهوه اي كمرنك و بر رنكه. جلوي موهات صافه و بشت موهات هم فرفري. حسابي هم موهات بلند شده. تا دم كتفت ميرسه.
عاشقتم خوشكلم.

۱۳۹۱ بهمن ۲۲, یکشنبه

دختر ١٨ ماهه من

عزيزمي.
حالا كه هيجده ماهه هستي و حالا كه هيجده ماه كه ماه خونه ما هستي، من خوشحالم و از بودنت، خنديدنت، حرف زدنت و فهميدنت لذت ميبرم.
حالا تو ديكه بزرك و زيبا شدي و هرروز از روز قبل هوشيار تر.
فقط طفلك من و بابا كويا كه حسابي خسته هستيم.
أما به بودنت افتخار ميكنيم و خوشحاليم.
ميدونم كه هيجده سالكيت هم نزديكه من باز از تو اينجا مينويسن كه خانمي شدي و بزرك شدي.

۱۳۹۱ بهمن ۱۴, شنبه

يادگارى

اوا جون اين معلم كلاس Toddler خيلي خوبه كه براي ما كارهاي هر روزت رو مينويسه.
 اين ها هم يادداشت هاي Ms Amanda براي هفته Jan 28, 2013 :

Monday: Ava was very cute on her bed today. She was talking to herself, she would look around the corner at me say"Shh" then continue talking.

Tuesday : Ava enjoyed dancing with her friends.

Wednesday : Ava greets all her friends when they arrive at daycare.

Thursday : Ava had a very good day. She drank a lot of water, we made sure she had her fruits. She was in a very good mood.

Friday : Ava had an excellent week. Her vocabulary is growing every day. :)

۱۳۹۱ بهمن ۸, یکشنبه

آوا خانم من

آوا جونم عزیزم؛ هر وقت میخوام برات مطلبی بنویسم نمی دونم از کجا شروع کنم. چون هر روزمون با تو بسیار متفاوته. هر روز پر از اتفاقات جدیده. هم خوب هم بد.
الان مدتیه که خیلی مریض میشی. میتونم بگم هر دو هفته یکبارمریض میشی وبعدش من مریض میشم.
کلاس های شنا هم الان چند هفته است که شروع شده و داریم میریم.
خدا رو شکر که به این کلاس جدیدت هم عادت کردی و دیگه صبح ها راحت میری تو کلاس و بهت خوش میگزره.
معلمت میگه تو کفش ها و لیوان های همه بچه ها رو میشناسی و به معلمت میدی. اسم همه بچه ها رو هم میدونی و اونها رو به اسم  صدا میکنی.
به من هم دیگه مامی میگی و صدام میکنی.
از ذرت خیلی خوشت میاد و پاپ کورن هم برای اولین بار دیروز خوردی.
خیلی نازنینی عزیزم.
چند وقت پیش تو daycare شب کاردستی بود و من و بابا گویا هم اومدیم اونجا پیش تو. بعد عکس هاش تو newsletter چاپ شد:



آوا جون این هم برنامه غذایی daycare واسه یادگاری:

Fall and Winter menu - Infant and Toddler - 2012-2013